مدیریت صنعتی دانشگاه یزد 1390
نـاتـوان ترين مردم کسی است که از يافتن دوست ناتوان است و ناتوان تر از او کسی است که دوستِ يافته را تباه گرداند. حضرت علی (ع)
می خوام از یه کی دیگه از افتخارات بچه های کلاس{حالا چقدر افتخارات کسب کردیم که این یه کی دیگش باشه} بهتون بگم . دو تا از بچه های کلاس در جشنواره روزی روزگاری ،خوابگاه {در بخش عکاسی} شرکت کردن ودر این بین تعداد زیادی از عکس های محمد غفوری عزیز به عنوان برترین عکس های جشنواره انتخاب شد و موفق به کسب دو لوح تقدیر و تندیس جشنواره شد {حالا یکی فکر میکنه تندیس جشنواره فجر بوده} . نفر دوم کسی نیست جز حامد عزیز {معروف به کاروان} که با اینکه عکس اون به عنوان یکی از عکس های برتر انتخاب شد ولی به هر دلیلی که ما آخرش نفهمیدیم{دستهای پشت پرده} موفق به کسب تندیس نشد و خایب و نومید برگشت{این تیکش ادبی شد}. قرار بود عکسی از تندیس ها داشته باشیم که یکی از بچه ها .ب د ق و ل ی کرد و.....
![]() برچسب:, :: 17:27 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر M” is for the million things she gave me,
بارانی از عشق و نَمی هم ستاره ارزانی تویی که در تبار معصومانهی نگاهت، چشمان خستهی من ستاره میچیند. خوشآهنگترین نغمههای هستی نثار قلب خسته و صبورت. روزِ به اوج نشستنت مبارک . . .
![]() برچسب:, :: 17:12 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی از همان روزی که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل از همان روزی که فرزندان آدم زهر تلخ دشمنی در خون شان جوشید آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود! از همان روزی که یوسف را برادرها به چاه انداختند. ازهمان روزی که با شلاق و خون دیوار چین را ساختند. آدمیت مرده بود! بعد ، دنیا هی پر از آدم شد و این آسیاب، گشت وگشت. قرن ها از مرگ آدم هم گذشت. ای دریغ، آدمیت برنگشت! قرن ما، روزگار مرگ انسانیت است! سینه دنیا ز خوبی ها تهی ست، صحبت از آزادگی، پاکی، مروت، ابلهی است! صحبت از موسی و عیسی و محمد نابجاست! قرن موسی چومبه هاست! روزگار مرگ انسانیت است من که ازپژمردن یک شاخه گل، ازنگاه ساکت یک کودک بیمار، از فغان یک قناری در قفس، از غم یک مرد در زنجیر، حتی قاتلی بر دار اشک در چشمان و بغضم در گلوست وندرین ایام، زهرم در پیاله، اشک و خونم در سبوست مرگ او را از کجا باور کنم؟ صحبت از پژمردن یک برگ نیست، وای! جنگل را بیابان می کنند! دست خون آلود را در پیش چشم خلق پنهان می کنند! هیچ حیوانی به حیوانی نمیدارد روا آنچه این نامردان با جان انسان می کنند! صحبت از پژمردن یک برگ نیست. فرض کن مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست. فرض کن یک شاخه گل هم در جهان دیگر نرست . فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست! در کویری سوت و کور در میان مردمی با این مصیبتها صبور، صحبت از مرگ محبت ،مرگ عشق، گفتگو از مرگ انسانیت است! فریدون مشیری ![]() برچسب:, :: 23:23 :: نويسنده : سینا احمدی برچسب:, :: 18:14 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی برچسب:, :: 15:23 :: نويسنده : سینا احمدی برچسب:, :: 15:3 :: نويسنده : سینا احمدی برچسب:, :: 13:34 :: نويسنده : سینا احمدی |
|
![]() |