مدیریت صنعتی دانشگاه یزد 1390
نـاتـوان ترين مردم کسی است که از يافتن دوست ناتوان است و ناتوان تر از او کسی است که دوستِ يافته را تباه گرداند. حضرت علی (ع)
برچسب:, :: 23:31 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی طی چند روزه آینده هیچ فایل پیوست شده ایمیلی را تحت عنوان کارت تبریک سال نو(happy new year,it's your card) باز نکنید. همین حالا با فروارد این نامه به دوستانتان کامپیوتر آنها را از یک مشکل خیلی جدی نجات دهید. 20 بار دریافت کردن این نامه بهتر از آلودگی دوستتان به این ویروس است . این ویروس دیروز توسط کمپانی مکافی شناسایی شد. مطلب را کپی و برای دوستانتان ارسال نمایید. برچسب:, :: 12:17 :: نويسنده : سینا احمدی
دانشجو رو چی تعریف می کنی؟
فردی که در مقابل فهمیدن مقاومت میکنه. چی شد که رفتی دانشگاه؟
بار بهمون خورد. وانت هم خالی بود. رفتیم دانشگاه خوابگاه دانشجویی چه جور جاییه؟ ساختمونی شبیه انباری که توی اون موجوداتی شبیه انسان زندگی میکنن. اگر یه شب ساعت 12 خوابت بگیره مجبوری تا 5 صبر کنی تا خوابگاه آروم شه و بخوابی.
تا حالا شده برای یادگیری درسی دچار مشکل بشی و حس کنی که اونو نمی فهمی؟ من کلا با یاد گیری مشکل دارم استرس خودت رو چه جوری مهارمیکنی؟ استرس لازم نیس. پاس نمی کنیم که از پایه قوی شیم و هی مرور کنیم
برچسب:, :: 21:16 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی
دانشجوی علوم ارتباطات : تا او هست، هیچکس تنها نیست. دانشجوی حقوق : با اینکه همیشه شاهد اعمال دانشجویان است ولی هیچوقت و در هیچ دادگاهی علیه آنان شهادت نمی دهد ! دانشجوی مهندسی : شجاعتش برایم قابل تحسین است چون ماکت هر پل یا ساختمانی را که می سازم بدون توجه به احتمال تخریب آن ، به رویش می رود و افتتاحش می کند ! دانشجوی جغرافیا : مکان ، آب و هوا و شرایط محیطی در او تاثیری ندارد. چون او همه جا هست ! برچسب:"سوسک"خوابگاه دانشجویی", :: 21:11 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی
مصاحبه کننده : شما صبح ها معمولا چه کاری انجام می دهید ؟
دانشجو : صبح که از خواب بیدار می شم وبگردی میکنم.
مصاحبه کننده : و شب ها ؟ مصاحبه کننده : پس منظورتون اینه که درس نمی خونید ؟
برچسب:"دانشجو و وبگردی", :: 21:9 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی
اهل دانشگاهم ، روزگارم خوش نیست ژتونی دارم ، خرده عقلی ، سر سوزن شوقی اهل دانشگاهم ، پیشه ام گپ زدن است گاه گاهی می نویسم تكلیف می سپارم به شما تا به یك نمره ناقابل بیست كه در آن زندانی ست ، دلتان زنده شود چه خیالی چه خیالی می دانم گپ زدن بیهوده است خوب می دانم دانشم بیهوده است استاد از من پرسید چقدر نمره زمن می خواهی من از او پرسیدم ، دل خوش سیری چند اهل دانشگاهم ، قبله ام آموزش جانمازم جزوه ، مشق از پنجره ها می گیرم همه ذرات وجودم متبلور شده است درسهایم را وقتی می خوانم كه خروس می كشد خمیازه مرغ و ماهی خواب است خوب یادم هست ، مدرسه باغ آزادی بود درس بی كرنش می خواندیم ، نمره بی خواهش می آوردیم تا معلم پارازیت می انداخت ، همه غش می كردیم كلاس چقدر زیبا بود و معلم چقدر حوصله داشت درس خواندن آنروز ، مثل یك بازی بود كم كمك دور شدم از آنجا بار خود را بستم ، عاقبت رفتم در دانشگاه به محیط خشن آموزش و به دانشكده علوم سرایت كردم رفتم از پله كامپیوتر بالا ، چیزها دیدم در دانشگاه من گدایی دیدم در آخر ترم در به در می گشت یك نمره قبولی می خواست من كسی را دیدم ، از دیدن یك نمره ده دم دانشگاه پشتك می زد من نمی خندم اگر دوست من می افتد من نمی خندم اگر نرخ ژتون را دوبرابر بكنند و نمی خندم اگر موی سرم می ریزد من در این دانشگاه در سراشیب كسالت هستم خوب می دانم استاد ، كی كوئیز می گیرد برگه حذف كجاست ، سایت و رایانه آن مال من است تریا، نقلیه و دانشكده از آن من است ما بدانیم اگر سلف نباشد ، همگی می میریم و اگر حذف نباشد ، همگی مشروطیم نپرسیم كه در قیمه چرا گوشت نبود كار ما نیست شناسایی مسئول غذا كار ما نیست شناسایی بی نظمی ها كار ما شاید اینست كه در مركز پانچ پی اصلاح خطاها برویم اهل دانشگاهم ، رشته ام علافیست جیبهایم خالی ست دوستانی همه از دم ناباب خوب میفهمم سهم آینده من بیكاریست وچرا در وسط سفره ما مدرك نیست
كار ما نیست جواب غلطی تحمیلی كار ما شاید این است كه مدرك در دست فرم بیگاری هر شركت بیپیكر را پر بكنیم برچسب:, :: 20:57 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی
كلا ما با همه شوخي داريم!!! حرفيه؟؟؟؟
به گزارش فردا؛ آن سروْ بالایِ رشید، آن صاحب لحنها و تیکههای جدید، آن درس خوانده صنعتی شریف، آن مایلی کهن و علی دایی را حریف، آن دارای کارشناسی ارشد صنایع، آنکه میکند میهمانانش را ضایع، آن دندانهایش همه ردیف، آن دارای اندام بسیار ظریف، آن فاش کننده اسرار، آن مترجم سابق روزنامه ابرار، آن استاد فتنه و شور، مولانا عادل فردوسیپور! متولد شهرآرای تهران بود و نصفش زیر چمن پنهان بود و برنامه جنجالیش پر میهمان! برچسب:"شوخی با عادل فردوسی پور, :: 13:55 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی بانکدار: کسی است هنگامی که هوا
اقتصاددان: کسی است که فردا روزنامه نگار: کسی است که %50 از ریاضیدان: مرد کوری است که در فیلسوف: کسی است که برای عده ای جامعه شناس: کسی است که وقتی برنامه نویس: کسی است که مشکلی مسئول فروش: کسی است که كاري مدير : کسی است که مي خواهد هر
برچسب:, :: 13:39 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی
داستان عاشقانه غم انگیز
یک دانشجوی مهندسی عاشق سینه چاک دختر همکلاسیش بود. بالاخره یک روزی به خودش جرات داد و به دختر راز دلش رو گفت و از دختره خواستگاری کرد اما دختر خانوم داستان ما عصبانی شد و درخواست پسر رو رد کرد. بعدم پسر رو تهدید کرد که اگر دوباره براش مزاحمت ایجاد کنه، به حراست میگه. روزها ازپی هم گذشت و دختره واسه امتحان از پسر داستان ما یک جزوه قرض گرفت و داخلش نوشت " من هم تو رو دوست دارم، من رو ببخش اگر اون روز رنجوندمت "اگر منو بخشیدی بیا و باهام صحبت کن و دیگه ترکم نکن. ولی پسر دانشجو هیچوقت دیگه باهاش حرف نزد. چهار سال آزگار کذشت و هر دو فارغ التحصیل شدند. اما پسر دیگه طرف دختره نرفت!!
نتیجه اخلاقی این ماجرا. پسرهای مهندسی هیچوقت لای کتاب ها و جزوه هاشون رو باز نمیکنند!!!! فقط دانشجویان می فهمند
قانون پایستگی واحد :واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند ! تقلب چیست؟یک سری اعمال ننگین در صورت این کاره بودن شخص امتحان دهنده آخر عاقبت خوش وخرمی دارد نوع خاصي از هلو برو تو گلو شب امتحان شبی که در آن نسکافه و قهوه از والیوم ده هم خواب آورتر می شوند شب ر ق ص و پایکوبی کلمات جزوه و کتاب بر روی سسلسله اعصاب محیطی و مرکزی دانشجو دانشجویان ساکن خوابگاه : جنگجویان کوهستان دانشجویان پرسر و صدا : گروه لیان شان پو خانواده دانشجویان : بینوایان انتخاب درس افتاده : زخم کهنه اولین امتحان : جدال با سرنوشت مراقبین امتحان : سایه عقاب تقلب : عملیات سری روز دریافت کارنامه : روز واقعه اعتراض دانشجو : بایکوت اعتراض برای کیفیت غذا : می خواهم زنده بمانم دانشجوی اخراجی : مردی که به زانو در آمد آینده تحصیل کرده : دست فروش(البته اين برا رشته ما نيستاون يكي رشته ها رو ميگم.) رئیس دانشگاه : مرد نامرئی استاد راهنما : گمشده دانشجویی که تغییر رشته داده : بازنده سرویس دانشگاه : اتوبوسی به سوی مرگ کتابخانه دانشگاه : خانه عنکبوتان(به استثناي دانشگاههاي علوم پزشكي) اتوماسيون تغذيه : آژانس شیشه ای التماس برای نمره : اشک کوسه سوار شدن به اتوبوس : یورش ترم آخر : بوی خوش زندگی تسویه حساب : خط پایان عمر دانشجو : بر باد رفته مسئول خوابگاه : کارآگاه گجت
واقعاً نمره اش صفره یا بیست؟؟ Q1. In which battle did Napoleon die? درکدام جنگ ناپلئون مرد؟
اعلامیه استقلال امریکا درکجا امضاشد؟
رودخانه راوي در کدام ايالت جريان دارد؟
علت اصلی عدم موفقیتها چیست؟
چه چیزهایی را هرگز نمی توان درصبحانه خورد؟
چه چیزی شبیه به نیمی از یک سیب است؟
اگر یک سنگ قرمز را در دریا بیندازید چه خواهد شد؟
یک ادم چگونه ممکن است هشت روز نخوابد؟
چگونه می توانید فیلی را با یک دست بلند کنید؟
اگر در یک دست خود سه سیب و چهارپرتقال و در دست
اگر هشت نفر در ده ساعت یک دیوار را بسازند
برچسب:, :: 23:20 :: نويسنده : سینا احمدی سلام دوستان عزیز. اول از همه تشکر می کنم از تمامی دوستانی که وبلاگ را بررسی می کنند و نظر می دن. دوم ، در خواست می کنم که بچه های کلاس عضو وبلاگ بشن. سوم ، خوب راستش سومی وجود نداره...... یه مطلب خیلی با مزه در مورد روانشناسی شیرازی ها(امیدوارم به دل نگیرن...) ممنون که به دل نگرفتین....
حالا یه مطلب با مزه تر....
آقا حاضر جوابی خوبه یا بد؟
.
.
.
.
.
.
.
.
پس برای نجات هم کلاسی تون حتما نظر بدید. یا علی.... برچسب:, :: 10:58 :: نويسنده : سینا احمدی
برچسب:, :: 16:15 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی
حتما همه ما کتاب کلاس اول خود و یا دست كم، تصاویر و نوشتارهایی از آن را به یاد داریم.
|
||
|