مدیریت صنعتی دانشگاه یزد 1390
نـاتـوان ترين مردم کسی است که از يافتن دوست ناتوان است و ناتوان تر از او کسی است که دوستِ يافته را تباه گرداند. حضرت علی (ع)
 

۱- کنجکاوی‌تان را دنبال کنید: من استعداد به خصوصی ندارم. فقط به شدت کنجکاوم.

درباره چه چیزی کنجکاو هستید؟ دنبال کردن کنجکاوی‌تان راز موفقیت‌تان است.

 ۲- پشتکار با ارزش است: نه اینکه من خیلی باهوش باشم؛ بلکه با مسایل زمان بیشتری می‌مانم.

تا زمانیکه به هدف‌تان برسید، پشتکار دارید؟ اینشتین می‌خواهد بگوبد، تمام ارزش تمبر پستی به این است که با تمام نیرو به چیزی بچسبد، تا اینکه به مقصدش برسد. مانند تمبر پستی باشید، مسیری را که آغاز کردید به پایان برسانید. به یاد بیاورید که در جایی دیگر اینشتین گفته بود، "من برای ماه ها و سالها فکر می‌کنم و فکر می‌کنم. ۹۹ بار نتیجه اشتباه است. صدمین بار حق با من است.

 3- تخیل قدرتمند است: تخیل همه چیز است. تخیل پیش نمایشی از جذابیت‌های آینده زندگانی است. تخیل با ارزش‌تر از دانش است

آیا از تخیل‌تان استفاده می‌کنید؟ اینشتین می‌گوید تخیل با ارزش‌تر از دانش است. به یاد بیاورید که توماس ادیسون می‌گفت: برای ابداع، به یک تخیل خوب و کپه‌ایی از آت و آشغال نیاز دارید."

اشتباه کردن اتفاق بدی نیست: فردی که هرگز اشتباه نکرده، هرگز چیز جدیدی را امتحان نکرده است

 4- از اینکه اشتباه کردید، نترسید. اشتباه شکست نیست. اشتباهات می‌تواند شما را باهوش‌تر، سریع‌تر و بهتر کنند. در واقع شما زمانی موفق خواهید شد که دو چندان اشتباه کرده باشید.

برای اکنون زندگی کنید: من هرگز به آینده فکر نمی‌کنم  آینده به زودی فرا خواهد رسید.

 5-شما نمی‌توانید فورا آینده را دست خوش تغییرات کنید، بنابراین بسیار مهم است که تمام تلاش‌تان را برای اکنون وقف کنید.

 6- انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید: حماقت این است که بارها و بارها کاری یکسان انجام دهید و انتظار نتیجه‌ای متفاوت داشته باشید.

شما نمی‌توانید کاری یکسان را هر روز انجام دهید و انتظار تفاوت در نتایجش داشته باشید. به عبارتی، برای ایجاد تغییر در زندگی بایستی در خودتان تغییراتی ایجاد کنید.

 7- حماقت و نابغگی: تفاوت بین حماقت و نابغه بودن در این است که نابغه بودن محدودیت‌های خودش را دارد.

 8- یادگیری قوانین و سپس بهتر بازی کردن: "شما بایستی قوانین بازی را بیاموزید. و سپس بهتر از هر فرد دیگری بازی می‌کنید".

دو کار است که باید انجامش دهید: ابتدا باید قوانین بازی را که می‌خواهید بازی کنید بیاموزید. درست است، خیلی هیجان انگیز نیست اما حیاتی است. بعدا، شما بهتر از هر فرد دیگری بازی خواهید کرد.

. دانش از تجربه می‌آید: "اطلاعات، دانش نیست. تنها منبع دانش، تجربه است" .

 9-دانش از تجربه می‌آید. شما می‌توانید درباره‌ی کاری بحث کنید، اما بحث کردن فقط درکی فیلسوفانه از آن کار به شما می دهد. شما بایستی در ابتدا آن کار را تجربه کنید تا بدانیدش. چه کنیم؟ تجربه بیاندوزید. وقت‌تان را خیلی بابت اطلاعات نظری صرف نکنید، بروید و کاری انجام دهید تا تجربه‌ایی با ارزش را کسب کنید.

 

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 22:36 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

مدير منابع انسانى به متقاضى استخدام: چرا مدير قبلى تان شما را اخراج كرد‌؟

متقاضى استخدام: خب شما ميدونيد كه يك مدير كسى است كه كنار مى ايسته و نگاه ميكنه بقيه چطور كار مى كنند. درسته؟

مدير: دقيقا، پس شما چرا اخراج شديد؟‌

متقاضى استخدام: آخه اون به من حسوديش مى شد براى اينكه همه فكر ميكردند من مديرم!

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

از مدير ارشد يك سازمان سوال شد: «شما در اداره تان شايسته سالاري داريد؟»

مدير كمي فكر كرد و گفت: «اسمش بنظرم آشناست. بايد از كارگزيني بپرسم ببينم كارمندي به اسم خانم شايسته سالاري داريم يا نه؟»

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 22:18 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

در پايان مصاحبه شغلي براي استخدام در شركتي، مدير منابع انساني شركت از مهندس جوان صفر كيلومتر ام آي تي پرسيد: "و براي شروع كار، حقوق مورد انتظار شما چيست؟"

مهندس گفت: حدود 100000 دلار در سال، بسته به اينكه چه مزايايي داده شود.

مدير منابع انساني گفت: خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطيلي، 14 روز تعطيلي با حقوق، بيمه كامل درماني و حقوق بازنشستگي ويژه و خودروي شيك و مدل بالاي در اختيار چيست؟

مهندس جوان از جا پريد و با تعجب پرسيد: "شوخي مي كنيد؟!"

مدير منابع انساني گفت: بله، اما اول تو شروع كردي !

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»

کارمند تازه وارد گفت: «نه»

صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، دیوانه

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره

مدیر اجرایی گفت: «نه»

کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 21:46 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

 در یکی از خیابان های اصلی شهری چاله ای بود که باعث بروز حوادث متعدد برای شهروندان می‌شد .مدیران شهر طی جلسه های بر آن شدند که مشکل را حل کنند.

مدیر اول گفت: باید آمبولانسی همیشه در کنار چاله آماده باشد تا مصدومین را به بیمارستان برساند.

مدیر بالاتر گفت: نه، وقت تلف می‌شود. بهتر است بیمارستانی در کنار چاله احداث کنیم.

مدیر ارشد گفت: نه، بهترین کار آن است که این چاله را پر کنیم و چاله مشابهی در نزدیکی بیمارستان احداث کنیم.

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 21:37 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

می گویند:

پادشاهی از وزیر خود سوال کرد که اوضاع مردم چگونه است ؟   وزیر

اظهار داشت که بسیار خوب همه پینه دوز ها به مکه رفته اند. ادشاه بلا

فاصله پاسخ داد: نادان! وضع مردم خراب است ؛ اگر وضع آن ها خوب بود

باید کفش دوز ها به مکه میرفتند ،نه پینه دوز ها.

برگرفته از کتاب {آنچه مدیران باید بدانند . جلد سوم } نوشته حسن شمس

 

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی

مشتري خود را بشناسيد:

يكي از نمايندگان فروش شركت ........، مايوس و نا اميد از خاورميانه بازگشت.

دوستي از وي پرسيد: «چرا در كشورهاي عربي موفق نشدي؟»

وي جواب داد: «هنگامي كه من به آنجا رسيدم مطمئن بودم كه مي توانم موفق شوم و فروش خوبي داشته باشم. اما مشكلي كه داشتم اين بود كه من عربي نمي دانستم. لذا تصميم گرفتم كه پيام خود را از طريق پوستر به آنها انتقال دهم. بنابراين سه پوستر زير را طراحي كردم:

پوستر اول مردي را نشان مي داد كه خسته و كوفته در بيابان بيهوش   افتاده بود.

پوستر دوم مردي كه در حال نوشيدن نوشابه بود را نشان مي داد.

   پوستر سوم مردي بسيار سرحال و شاداب را نشان مي داد.

   پوستر ها را در همه جا چسباندم.»

دوستش از وي پرسيد: «آيا اين روش به كار آمد؟»

وي جواب داد: «متاسفانه من نمي دانستم عربها از راست به چپ مي خوانند و لذا آنها ابتدا تصوير سوم، سپس دوم و بعد اول را ديدند.»

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:مشتري خود را بشناسيد, :: 23:17 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

يكي از كشاورزان منطقه اي، هميشه در مسابقه‌ها، جايزه بهترين غله را به ‌دست مي‌آورد و به ‌عنوان كشاورز نمونه شناخته شده بود. رقبا و همكارانش، علاقه‌مند شدند راز موفقيتش را بدانند. به همين دليل، او را زير نظر گرفتند و مراقب كارهايش بودند. پس از مدتي جستجو، سرانجام با نكته‌ عجيب و جالبي روبرو شدند. اين كشاورز پس از هر نوبت كِشت، بهترين بذرهايش را به همسايگانش مي‌داد و آنان را از اين نظر تأمين مي‌كرد. بنابراين، همسايگان او مي‌بايست برنده‌ مسابقه‌ها مي‌شدند نه خود او!

كنجكاويشان بيش‌تر شد و كوشش علاقه‌مندان به كشف اين موضوع كه با تعجب و تحير نيز آميخته شده بود، به جايي نرسيد. سرانجام، تصميم گرفتند ماجرا را از خود او بپرسند و پرده از اين راز عجيب بردارند.

كشاورز هوشيار و دانا، در پاسخ به پرسش همكارانش گفت: «چون جريان باد، ذرات باروركننده غلات را از يك مزرعه به مزرعه‌ ديگر مي‌برد، من بهترين بذرهايم را به همسايگان مي‌دادم تا باد، ذرات باروركننده نامرغوب را از مزرعه‌هاي آنان به زمين من نياورد و كيفيت محصول‌هاي مرا خراب نكند!»

همين تشخيص درست و صحيح كشاورز، توفيق كاميابي در مسابقه‌هاي بهترين غله را برايش به ارمغان مي‌آورد.

  پنده مدیریتی :

گاهي اوقات لازم است با كمك به رقبا و ارتقاء كيفيت و سطح آنها، كاري كنيم كه از تأثيرات منفي آنها در امان باشيم.

 

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:كشاورز نمونه , :: 23:17 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

 

 داستان قاضی القضات شدن شیخ بهایی:

 

روزى شاه عباس به شیخ بهایى گفت: دلم می ‏خواهد ترا قاضى القضات کشور نمایم تا همانطور که معارف را نظم دادى، دادگسترى را هم سر و سامانى بدهی، بلکه حق مردم رعایت شود.
شیخ بهایى گفت: قربان من یک هفته مهلت می ‏خواهم تا پس از گذشت آن و اتفاقاتى که پیش خواهد آمد،چنانچه باز هم اراده ی ملوکانه بر این نظر باقى بود دست به کار شوم و الا به همان کار فرهنگ بپردازم.
شاه عباس قبول کرد و فردا شیخ سوار بر الاغش شده و به مصلای ( محل نماز خواندن) خارج از شهر رفت و افسار الاغش را به تنه درختى بست و وضو گرفت و عصای خود را کنارى گذاشت و براى نماز ایستاد، در این حال رهگذرى که از آنجا می ‏گذشت، شیخ را شناخت، پیش آمد و سلام کرد. شیخ قبل از نماز خواندن جواب سلام را داد و گفت: اى بنده ی خدا من می ‏دانم که ساعت مرگ من فرار رسیده و در حال نماز زمین مرا مى بلعد! تو اینجا بنشین و پس از مرگ من الاغ و عصاى مرا بردار و برو به شهر به منزل من خبر بده و بگو شیخ به زمین فرو رفت. و لیکن چون قدرت و جرات دیدن عزرائیل را ندارى چشمانت را بر هم بگذار و پس از خواندن هفتاد مرتبه قل هو الله احد مجددا چشم هایت را باز کن و آن وقت الاغ و عصاى مرا بردار و برو.
مرد با شنیدن این حرف از شیخ بهایى با ترس و لرز به روى زمین نشست و چشمان خود را بر هم نهاد و شیخ هم عمامه خود را در محل نماز به جاى گذاشته ، فوراً به پشت دیوارى رفت و از آنجا به کوچه ‏اى گریخت و مخفیانه خود را به خانه خویش رسانیده و به افراد خانواده خود گفت: امروز هر کس سراغ مرا گرفت بگوئید به مصلا رفته و برنگشته، فردا صبح زود هم من مخفیانه می روم پیش شاه و قصدى دارم که بعداً معلوم می شود.
شیخ بهایى فردا صبح قبل از طلوع آفتاب به دربار رفت و چون از نزدیکان شاه بود، هنگام بیدار شدن شاه اجازه حضور خواست و چون به خدمت پادشاه رسید عرض کرد: اعلیحضرت، می خواهم کوتاهى عقل بعضى از مردم و شهادت آنها را فقط به سبب دیدن یک موضوع، به شاه نشان دهم و ببینید مردم چگونه عقل خود را از دست می دهند و مطلب را به خودشان اشتباه می فهمانند.
شاه عباس با تعجب پرسید: ماجرا چیست؟ شیخ بهایى گفت: من دیروز به رهگذرى گفتم که چشمت را هم بگذار که زمین مرا خواهد بلعید و چون چشم بر هم نهاد من خود را مخفى ساخته و به خانه رفتم و از آن ساعت تا به حال غیر از افراد خانواده ام، کسى مرا ندیده و فقط عمامه خود را با عصا و الاغ در محل مصلى گذاشتم، ولى از دیروز بعدازظهر تا به حال در شهر شایع شده که من به زمین فرو رفتم و این قدر این حرف تکرار شده که هر کس می گوید من خودم دیدم که شیخ بهایى به زمین فرو رفت! حالا اجازه فرمایید شهود حاضر شوند!
به دستور شاه مردم در میدان شاه و مسجد شاه و عمارت‏هاى عالى قاپو و تالارها و عمارت مطبخ و عمارت گنبد و غیره جمع شدند، جمعیت به قدرى بود که راه عبور بسته شد، لذا از طرف رئیس تشریفات امر شد که از هر محلى یک نفر شخص متدین و فاضل و مسن و عادل براى شهادت تعیین کنند تا به نمایندگى مردم آن محل به حضور شاه بیاید و درباره فقدان شیخ بهایى شهادت بدهند. بدین ترتیب 17 نفر شخص معتمد و واجد شرایط از 17 محله ی آن زمان اصفهان تعیین شدند و چون به حضور شاه رسیدند ، هر کدام به ترتیب گفتند:
به چشم خود دیدم که چگونه زمین شیخ را بلعید! دیگرى گفت: خیلى وحشتناک بود ناگهان زمین دهان باز کرد و شیخ را مثل یک لقمه غذا در خود فرو برد. سومى گفت: به تاج شاه قسم که دیدم چگونه شیخ التماس می کرد و به درگاه خدا گریه و زاری می نمود. چهارمى ‏گفت: خدا را شاهد می گیرم که دیدم شیخ تا کمر در خاک فرو رفته بود و چشمانش از شدت فشارى که بر سینه ‏اش وارد می آمد از کاسه سر بیرون زده بود.به همین ترتیب هر یک از آن هفده نفر شهادت دادند. شاه با حیرت و تعجب به سخنان آنها گوش می کرد. عاقبت شاه آنها را مرخص کرد و خطاب به آنها گفت:
بروید و مجلس عزا و ترحیم هم لازم نیست زیرا معلوم می شود شیخ بهایى گناهکار بوده است! وقتى مردم و شاهدان عینى رفتند، شیخ مجدداً به حضور شاه رسید و گفت: قبله ی عالم. عقل و شعور مردم را دیدید؟ شاه گفت: آرى، ولى مقصودت از این بازى چه بود؟ شیخ عرض کرد: قربان به من فرمودید، قاضى القضات شوم.
شاه گفت: بله ولى این موضوع چه ارتباطی به آن دارد؟ شیخ گفت: من چگونه می توانم قاضى القضات شوم با اینکه می دانم مردم هر شهادتى بدهند معلوم نیست که درست باشد، آن وقت حق گناهکاران یا بى گناهان را به گردن بگیرم. اما اگر امر می فرمایید ناچار به اطاعتم! شاه عباس گفت: چون مقام علمى تو را به دیده ی احترام نگاه کرده و می کنم لازم نیست به قضاوت بپردازى، همان بهتر که به کار فرهنگ مشغول باشى.

 

 


جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 23:17 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

از بیل گیتس پرسیدن از تو ثروتمند تر هم هست ؟

 

در جواب گفت بله فقط یک نفر. پرسیدن ک…ی؟ 

 گفت سالها پیش زمانی که از اداره اخراج شدم و تازه اندیشه ی طراحی مایکروسافت رو تو ذهنم پی ریزی می کردم،در فرودگاهی درنیویورک قبل از پرواز چشمم به این نشریه ها و روزنامه ها افتاد. از تیتر یک روزنامه خیلی خوشم اومد،دست کردم توی جیبم که روزنامه رو بخرم دیدم که پول خورد ندارم و اومدم منصرف بشم که دیدم یک پسر بچه سیاه پوست روزنامه فروش وقتی این نگاه پر توجه من و دید گفت این روزنامه مال خودت بخشیدمش به خودت بردار برای خودت.

گفتم آخه من پول خورد ندارم گفت برای خودت بخشیدمش برای خودت.

سه ماه بعد بر حسب تصادف توی همون فرودگاه و همون سالن پرواز چشمم به یه مجله خورد دست کردم تو جیبم باز دیدم پول خورد ندارم باز همون بچه بهم گفت این مجله رو بردار برا خودت ،گفتم پسرجون چند وقت پیش یه روزنامه بهم بخشیدی.هرکسی میاداینجا دچار این مسئله میشه بهش میبخشی؟!
پسره گفت آره من دلم میخواد ببخشم از سود خودمه که میبخشم...

به قدری این جمله و نگاه پسر تو ذهن من مونده که خدایا!! این برمبنای چه احساسی اینا رو میگه!!!

زمانی که به اوج قدرت رسیدم تصمیم گرفتم این فرد رو پیدا کنم و جبران گذشته رو بکنم
گروهی تشکیل دادم بعد از 19 سال گفتم که برید و اونی که در فلان فرودگاه روزنامه میفروخت رو پیدا کنید.یک ماه و نیم مطالعه کردند و متوجه شدند یک فرد سیاه پوسته که الان دربان یک سالن تئاتره. خلاصه دعوتش کردن اداره.

ازش پرسیدم منو میشناسی. گفت بله، جناب عالی آقای بیلگیتس معروفید که دنیا میشناسدتون.

سالها پیش زمانی که تو پسر بچه بودی و روزنامه میفروختی من یه همچین صحنه ای از تو دیدم.

گفت که طبیعیه. این حس و حال خودم بود.
گفتم میدونی چه کارت دارم؟میخوام اون محبتی که به من کردی و جبران کنم
گفت که چطوری؟
گفتم هر چیزی که بخوای بهت میدم
(خود بیلگیتس میگه خود این جوونه مرتب میخندید وقتی با من صحبت میکرد)
پسره سیاه پوست گفت هر چی بخوام بهم میدی؟
گفتم هرچی که بخوای
گفت هر چی بخوام؟
گفتم آره هر چی که بخوای بهت میدم
من به 50 کشور افریقایی وام دادم به اندازه تمام اونا به تو میبخشم
گفت آقای بیل گیتس نمیتونی جبران کنی
پرسیدم واسه چی نمیتونم جبران کنم؟
پسره سیاه پوست گفت که :فرق من با تو در اینه که من در اوج نداشتنم به تو
بخشیدم ولی تو تو اوج داشتنت میخوای به من ببخشی و این چیزی رو جبران نمیکنه

 

بیل گیتس میگه همواره احساس میکنم ثروتمند تر از من کسی نیست جز این جوان 32
ساله مسلمان سیاه پوست...


 

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 22:31 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

با تو جه به علاقه مندی دوستان جهت اطلاع از منابع کنکور کارشناسی ارشد رشته مدیریت صنعتی،برایتان مطالب زیر را که برگرفته از سایت emodiran میباشد،قرار داده ام.

امیدوارم از این مطلب استفاده لازم را ببرید.

برای مشاهده کامل به ادامه مطلب مراجعه کنید.


 

تئوري مديريت
 مدیریت   *
عمومی، تأليف دکتر الوانی
    *
مبانی سازمان و مدیریت، تأليف دکتر رضائیان
 مدیریت   *
رفتار سازمانی، تأليف دکتر رضائیان
    *
مبانی فلسفی و تئوری های رهبری و رفتار سازمانی، تأليف دکتر افجه ای
 مدیریت   *
منابع انسانی، تأليف دکتر سعادت
    *
رفتار سازمانی، تأليف رابینز، ترجمة اعرابی، پارسائیان
    *
رفتار سازمانی، تأليف بلانچارد، ترجمة علاقه مند
    *
تئوری سازمان، تأليف رابینز، ترجمة الوانی، دانایی فرد
 مدیریت   *
منابع انسانی، تأليف دکتر سید جوادین
 مدیریت   *
منابع انسانی، تأليف دکتر میرسپاسی
    *
تئوری سازمان، تأليف دفت ترجمة پارسائیان، اعرابی
    *
تجزیه و تحلیل و طراحی سیستم ها، تأليف دکتر رضائیان
 
 
جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی

ادامه مطلب ...

*هر واحدی ،هر خانواده ای ،هر سازمانی دارای هدف است .و برای رسیدن به این هدف لاجرم باید هماهنگ حرکت کند.

*فرض کنیم سه نفر در قایقی نشسته و در دریا به سمت ساحل حرکت می کنند .اگر یک نفر از این افراد در سمت راست قایق به عقب پارو بزند و یک نفر دیگر در سمت چپ قایق رو به جلو پارو بزند ،قایق دور خود می چرخد و ادامه این نا هماهنگی به سر گردای قایق می انجامد .{بر گرفته از کتاب در مسیر مدیریت [سعید توتونچیان] }

 

*اگر کسی بخواهد محل نشستن خویش را سوراخ نماید یقینا همه افرادقایق غرق می شوند، وشیرازه قایق از هم می پاشد.پس می توان نتیجه گرفت هماهنگی شرط رسیدن به نجات،آرامش ودر نهایت شرط رسیدن به هدف است.

 

 

 

 

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی

می خواهیم مدیریت را همچون یک کشتی که با قدرت باد حرکت می کندتصور نماییدو به مطالب ذیل با دقت کامل توجه کنید:

1.سطح اتکا کشتی بر سطح ناهموار ومتلاطم استوار است. لذا برای پایدار ماندن در یک سطح متلاطم و ناپایدار باید کشتی با تدبیر کامل ار حیث فیزیکی طراحی و ساخته شود.

2.برای حرکت ابتا باید لنگر را بالا کشید.

3.تا بادبان ها را نیاندازید کشتی حرکت نمی کند.

4.مسیر باد مشخص و برای جمیع کشتی ها یکسان است.

5.کوچک ترین سوراخ که در کشتی ایجاد می شود باید جدی گرفت.

6.راهیابی دقیق کشتی را به مقصد می رساند.

7.سکان هدایت را به فردی کارآزموده و امین باید سپرد.

8.در دریا جانپناهی وجود ندارد.

9.باید به مبزان کافی آذوقه و مواد ضروری به همراه داشته باشد.

10.دریا وسیع است پس  کوتاه ترین راه را باید انتخاب کرد.

شاید در یک تشبیه بتوان سازمانومجموعه فعالیتی را به یک کشتی تشبیه نمود.

در ابتدای امربرای انکه سطحی ناپایدار در بازار رقابت کالا و خدمات پیش روی قرار دارد و شاکله مدیریت بر چنین سطح متزلزلی استوار است ضروریست تا جوانب احتیاط در طراحی محیط و چیدمان نیروی انسانی وتجهیزات سخت افزاری به خوبی و با مطالعات علمی انجام شود .

در حقیقت وسعت مطالعه بر جمیع این مراحل مطلوب خواهد بود .

یادمان باشد چیدمان سازمان و تعیین نیازمندی های سخت افزاری و نرم افزاری آن در فضای فعالیت ما بسیار موثر و نقش آفرین است.

برای آغاز راه و حرکت به سمت هدف و مقصد ضروریست تا هر قید و بندی که مجموعه را در حالت سکون نگاه میدارد جمع شود.  

آفت های لنگرکشی سازمانی خواهد بود که از حرکت آن جلوگیری می نمایند .

باید دانست تا زمانی که لنگر را نکشید حرکت معنایی ندارد.

پس از جمع کردن لنگر باید بادبان ها را انداخت. یعنی برنامه ای مشخص برای سیر در مسیر معین با هدف رسیدن به مقصد در زمانی پیش بینی شده باید کشتی سازمان را به جلو حرکت دهد.

برنامه ها بادبان ها کشتی سازمانی هستند. پس یکی از مهم ترین کارهای انها تبدیل انرژی موجود در محیط به انرژی مطلوب برای حرکت در مسیر مشخص است.

اگر خوب دقت نماییم می توانیم انرژی های سازنده و قابل حصولی پیرامون خود برای پیشبرد اهداف سازمانی بیابیم که ما را در رسیدن به مقصد کمک خواهند نمود . یادمان باشد برنامه ها باید منعطف و قابل تغییر باشد. هموارهبه سمت وسویی تمایل داشته باشند که برای پیشبرد کشتی سازمان موثر و کارساز باشند . درست نظیر بادبانی که متحرک بوده و با تغییر وضعی آن مسیر مطلوب و مقبول دنبال می شود .

در میان مسیر باد برای جمیع کشتی ها روان بر سطح نا هموار و متزلزل یکسان و یک جهت است.

آن کشتی بیشتر و بهتر حرکت می کند که بادبان های بزرگتر قوی تر و انعطاف پذیر تری داشته باشد .

سازمانی بهتر حرکت می کند که برنامه های ان فراگیر تر علمی و عملی تر و منعطف باشد . حتی اگر نیروی محرک خارجی در اختیار  یکسان و در مسیری واحد باشد شما می توانید با انعطاف پذیری برنامه ها مسیر را به سمت و سویی که خودتان می خوهید تغییر دهید.

در کشتی کوچک ترین سوراخ می تواند منجر به نابودی کشتی و غرق شدن آن شود . سوراخ های یک سازمان را باید پیدا نمود . مثلأ در عرصه مالی نشت در امد ها و فزونی هزینه ها یک سوراخ است . 

در گیری و اصطکاک کارکنان ، عدم نظارت دقیق و پیوسته ،عدم امید واری کارکنان به ادامه کار در سازمان و نبود امنیت شغلی ،عدم توجه به پیرامون محیط مدیریتی و ساختار های مؤثر بیرونی و.........یک سوراخ است. این موارد رفته رفته می تواند به بحرانی بزرگ تبدیل شود و کشتی سازمان را غرق نماید.

سکان هدایت را بدست افراد کارآزموده و امین بسپارید تا هم از تجربه و توانمندی ها تجربی و عملی آنها احساس امنیت نمایید وهم این که امانت داری آنها خاطر شما را از نگرانی ها مختلف دور نگاه دارد .

این افراد ضمن آن که برنامه های ابلاغ شده را در کمال امنت و صداقت برای سیر بر مدار مشخص بکار می بندند با دقت و ظرافت از انحراف مجموعه نبز جلوگیری می نمایند.

درست نظیر سکانداری کشتی که بر مسیر تعیین شده حرکت می نماید و مراقب است تا در مسیر تعیین شده انحرافی حاصل حاصل نشود چرا که در موقع انحراف از مسیر ،خطر برخورد با صخره ها {که همان مشکلات پیش روی است} افزایش یابد.

 اگر کشتی در دریا دچار بحران شود برای گریختن از آن جان پناهی وجود ندارد در حقیقت تنها چیزی را که می توان برای نجات چنگ زد همان آب و سطح ناهموار و متزلزلی است که هرگز اجازه تعیین تکلیف در چنین موعدی به ما نمی دهد.

لذا با توجه به این مهم باید از بروز هر گونه بحران وخطر احتمالی جلوگیری نمود ودانست که تنها مدیریت صحیح و برنامه ریزی دقیق می تواند کشتی را از خطرات و اثرات مختلف مصون دارد.

یک مدیر نیز باید بداند که محبط های خارج از کشتی سازمانی همواره قابل اتکاءو اعتماد نیستند و باید با راه کار های مختلف و شیوه های برتر مدیریتی از ایجاد بحران های احتمالی جلو گیری نمود.

برخی وقایع ناخواسته و غیر مترقبه است ، نظیر موتور کشتی که ناخداگاه از کار می افتد ، طوفانی که ناگهان شروع می شود و کشتی را با تلاطم و سر گردانی مواجه می نماید.

برای مقابله با چنین بحرانی باید ازار های لازم و ضروریات راهمیشه همراه داشت . در یک مجموعه تولیدی شاید بحران دسترسی به مواد اولیه اتفاق افتد این مسأله نباید به توقف و  سکون کشتی سازمان منجر شود .

یادمان باشد برای رسیدن به مقصد شاید راه های متنوع و مختلفی وجود داشته باشد ،اما یک مدیر خوب کم خطرترین وکوتاه ترین راه را انتخاب می نماید .

در نظر گرفتن راه های طولانی گذشته از آنکه به صرفه و صلاح یک سازمان نیست و هزنه های معتنابهی را بر سازمان تحمیل می کند ، کارها رافرسایشی و خسته کننده جلوه می دهد .انگیزه های سازمانی را کاهش داده و گلایه ها و نواقص را بالا می برد . پس بهتر است کوتاه ترین راه را انتخاب نمایید .

مدیران شایسته نیز بهترین ،کوتاه ترین و با اطمینان ترین راه را برای حرکت اتخاب می کنند .

 

*** بر گرفته از کتاب در مسیر مدیریت [سعید توتونچیان] }***

 

 

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی

به نام خدا

کتاب در مسیر مدیریت<چشم اندازی به انچه شایسته مدیریت است> نوشته  سعید توتونچیان می باشد از سری انتشارات انتشارات اشکذر که دارای 111 صفحه می باشد .این کتاب اگر چه حجم کمی دارد ولی برای شروع کتاب نسبتا خوبی اما باید خاطر نشان کرد که در این کتاب سعی شده که مطالب به صورت کوتاه وخلاصه و قابل فهم باشند.

هدف نویسنده و ویژگیهای نگارش این کتاب بنا به گفته خود نویسنده عبارتند از:

1.درمطالعه کتابها وملاحظه ی سایتها و مجلات داخلی و خارجی یکی از معیارهای مورد استفاده که انجانب را در بسیاری از مواقع متاثر نمود استفاده فراواناز محصولات وادراتی و تر جمه ای و توضیح وتفسیر مطالب برگرفته از اذهان صاحب نظران خارجی و غیر مسلمان بود......سعی گردیده در ان کتاب .....بیشتر معارف ارایه شده ریشه در دیدگاه الهی و فرهنگ اسلامی داشته باشد .

2.از طرفی مطالعه ی برخی کتب پیرامون مدیریت برگرفته از معرفت اسلامی نیز آنچنان ثقیل وحجیم بود که شاید کمتر اشخاص را برای مطالعه ترغیب نماید.

3.مطالب این نوشتار در تفاوتی آشکار ایجاد احساس کاذب و رویایی در ذهن و فکر مخاطب شدیدا پرهیز نموده و موضوعات را به گونه ای اراه کرده است که سطوح مخطلف سنی بتوانند با توجه به نیاز های خویش از آن بهره بجویند.

این کتاب شامل سه فصل می باشد که به شرح زیر می باشند:

فصل اول:     .مدیریت اسلامی   الف}مدیریت بر اجتماع          ب}مدیریت بر خویشتن

فصل دوم:    .مدیریت بر سازمان

                 .مدیریت و بهروری سازمان

                 .کشتی مدیریت

                 .افق میانی ومیدانی در مدیریت

فصل سوم:  . مدیریت و عهد نامه نبوی

                 . مدیریت و منشور علوی  

                                   

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی

  روزگارا:

 تو اگر سخت به من میگیری،

 با خبر باش که پژمردن من آسان نیست،

 گرچه دلگیرتر از دیروزم،

 گر چه فردای غم انگیز مرا میخواند،  لیک باور دارم دلخوشیها کم نیست

 زندگی باید کرد...!

 

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت منابع انسانی
برچسب:, :: 14:49 :: نويسنده : مجتبی طهماسبی

درباره وبلاگ

به وبلاگ بچه های مدیریت صنعتی دانشگاه یزد خوش آمدید


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 44
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 44
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 55603
تعداد مطالب : 118
تعداد نظرات : 268
تعداد آنلاین : 1


Up Page

جزوات کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی